نقش کارکنان در موفقیت هر سازمان و اهمیت توجه به آنان در تصمیم گیری ها کاملا بدیهی است. کارمندان هنگامی که محیط شغلی خود را امن بیابند و با همکاران خود صمیمی باشند، حد اکثر توانخود را در محیط کاری به کار بسته و حتی قادرند دست به ابداعات وخلاقیت بزنند. همپیمایی، به عنوان یکی از راه های مدیریت بهینه حمل و نقل و کاهش هزینه ها، می تواند برای سازمان ها در بخش مدیریت منابع انسانی بسیار کاربردی باشد.
پس از انقلاب صنعتی و پیدایش اختراعات و اکتشافات علمی که منجر به تحول بازارهای اقتصادی شدند، نظام اقتصادی با سرعت تمام از بنگاههای خرد به سمت نظامهای کلان اقتصادی گام برداشت؛ این یعنی که دیگر مدیریت بازار و اقتصاد، از ید مغازهها و دکهها و حجرهها خارج و به دست سازمانهای بزرگ افتاد و در نتیجه رقابت در بازارها افزایش یافت.
با شدت گرفتن رقابت در بازارهای اقتصادی، مهمترین بخش هر تجارت، یعنی مدیریت، مورد توجه همگان قرار گرفت؛ چرا که برای همگان بدیهی بود که مدیریت راهحلی برای مشکلات و بیانگر مسیر موفقیت است. همزمان با اهمیت یافتن بیش از پیشِ علم مدیریت، نقش کارکنان سازمانها نیز برای همگان مسلم شد؛ آنها بازوان اجرایی سازمانها و در واقع مجری ایدهها و تصمیمات مدیریت بودند و در صورتی که در نظام سازمانی محترم و مهم برشمرده نمیشدند، سازمان با شکست مواجه میشد. در همین مورد، چندی پیش نشریهی تخصصی گالوپ، که به صورت دقیق به بررسی و تحلیل سازمانها، کسب و کارها و فعالیتهای افراد موفق میپردازد تا بتواند راهکارها و نکات موثر را از دل آنها استخراج کرده و در اختیار دیگران بگذارد، در مقالهای عنوان کرده بود: «مدیرانی که تصور میکنند صمیمی کردن محیط شغلی و تقویت روابط دوستانهی کارکنان وظیفه آنها نیست، طبیعت انسان را درک نکردهاند».
در نتیجهی اهمیت مدیریت و منابع انسانی سازمانها، اهمیت محیط کاری آشکار و مفهوم «محیط کاری ایده آل» طرح شد و از همان زمان تا کنون، از مهمترین معیارهای برنامه ریزی و تصمیم گیری در سازمانهاست.
مفهوم «محیط کاری ایده آل» و اهمیت محیط شغلی، موضوعی است که در روانشناسی نیز مهم و مورد تاکید است. یکی از نیازهای حیاتی انسان، به عنوان موجودی اجتماعی، پذیرفته شدن در گروه است. نیازی که از بدو پیدایش بشر همراه انسان بوده و در ایتدا از طریق گروه شکار و خانواده ارضا میشد. با پیشرفت بشر گروههای بیشتری پدیدار گشتند اما از سوی دیگر، پذیرفته شدن و نزدیکی میان اعضای گروه کمرنگتر و تا حدودی محو گشت؛ بدین معنا که افراد عضویت در گروههای بیشتری داشتند اوا نیاز درونی و عاطفی آنها از طریق این عضویتها ارضا نمیشد چرا که ارتباط با اعضای دیگر گروه، که کلید ارضای این نیاز بود، دیگر و جود نداشت. همچنین در عصر اخیر و با ترقی روز افزون بشر و افزایش جمعیت، سبک زندگی عمومی انسانها تغییر یافت و حتی آن اندک گروههای باقی که این نیاز را پاسخگو بودند رفته رفته از دست رفتند؛ دیگر افراد ارتباطهای عمیق و آنچنانی با فامیل، همسایگان، خویشاوندان و آشنایان نداشتند و حتی با خانوادههای خود در یک خانه زندگی نمیکردند.
از سویی دیگر در این سبک زندگی جدید، محیط کاری نقش پر رنگی پیدا کرد چرا که افراد نزدیک به نیمی از شبانه روز را در آن جا میگذراندند. همین اهمیت محیط کاری، روانشناسان را بر آن داشت تا به آن به عنوان یک بستر مناسب برای ارضای نیازهای جمعی بشر بنگرند و در صدد آن بر آیند که با ارائهی پیشنهادات و مدلهایی، بتوانند نیازهای انسان را از طریق محیط کار و روابط جاری آن اسخ گویند تا سلامت روانی بشر حاصل شده و سطح بهداشت روانی بالا رود.
راهحلهای پیشنهادی برای این دو منظور، که هر دو متاثر از یکدیگرند، همواره بر روابط غیر کاری و صمیمانه اما مدیریت شده میان کارکنان یک محیط کاری مشترک تاکید میورزیدند؛ سفرهای گروهی کارکنان سازمان، مأموریتهای چرخشی، احداث سالن غذاخوریهای مشترک، احداث خانههای سازمانی و راهحل های دیگر نظیر این، با همین هدف ارائه و اجرا شدند و تا حدودی موفق هم بودند اما ایراد بسیار مهمی که وجود داشت هزینهبر بودن این راه حلها بود.
سالها پیش، مفهومی با عنوان هم پیمایی (carpooling) به منظور صرفه جویی در هزینهها مطرح شد. این مفهوم بر استفادهی حداکثری از پتانسیلهای وسایل نقلیه شخصی تاکید دارد به نحوی که اگر خودرویی در حال رفتن از یک مبدأ به سمت یک مقصد است و افرادی هم هستند که همین مبدأ و مقصد را در همان ساعت حرکت دارند، همگی از یک خودرو استفاده کنند؛ اینگونه هزینهها تقسیم و پیمایش مسیر خوشایند میشود. همپیمایی (carpooling) در اجرای اهداف اولیه بسیار موفق عمل کرد؛ هم موجب کاهش هزینهها و هم موجب کاهش ترافیک شهری شد و در کاهش آلودگی هوا هم بسیار مؤثر واقع شد.
پس از چندی که هم پیمایی (carpooling) رواج یافت، بسیاری از سازمانها دریافتند که با به کارگیری این ایده، صمیمیت لازم برای محیط کار را میتوان از طریق این هم مسیری میان افراد سازمان ایجاد کرد و آن هنگام شیفتهی این طرح شدند که دریافتند اولا همپیمایی (carpooling) بهینهترین راهحل حمل و نقل برای آنهاست و عملا در بسیاری از موارد هزینههای لازم برای حمل و نقل سازمانی را از میان برمیدارد و ثانیا این صرفه جویی به همین جا ختم نمیشود و با اجرای این راهکار از بسیاری از هزینهها و زحمات بخش مدیریت منابع انسانی بینیاز میگردند؛ چرا که همنشینی کارکنان در طی مسیرها با یکدیگر باعث ایجاد گفت و گو و شکل گیری تجارب مشترک میان آنها گردیده و این مسأله اهداف فعالیتهای بخش مدیریت منابع انسانی را به مراتب بهتر و بیشتر از دیگر راه حلها حاصل میکند. به طور مثال وقتی افراد طی هم پیمایی (carpooling) با یکدیگر آشنا و صمیمی شوند، خود به دنبال فضا برای میل نمودن غذا در کنار هم میگردند و دیگر مدیریت سازمان نیازمند صرف هزینه برای ایجاد این فضا و هدایت افراد به سوی آن نخواهد بود.
با درک تاثیرات چند بعدی همپیمایی (carpooling) و مزایای فوقالعادهی آن، اجرای این مفهوم آنچنان اهمیت یافت که با وجود تازگی و نو بودن این ایده، بسیاری از شرکتهای چند ملیتی دنیا من جمله ….، برای حمل و نقلهای سازمانی خود این سیستم را پیاده نموده و در حال اجرای آناند.
در نهایت باید گفت کاملا درست است در نگاه اول هم پیمایی (carpooling) یک راه حل بسیار بهینه برای هزینههای حمل و نقل، راهکاری برای کاهش ترافیک و بسیاری معضلات ترافیکی است و نیز در پاکیزگی محیط زیست و کاهش آلودگی هوا نقش بسیار موثری ایفا میکند، اما از مزایای جانبی آن، نمیتوان چشم پوشید؛ مزایای که گاه به اندازهی اهداف اولیه مهم و حتی در بعضی موارد مهمترند. نقشی که همپیمایی (carpooling) در روابط شغلی و محیط کار ایفا میکند، از همین مزایا است که با توجه به شرایط امروز زندگی بشر و دشواری ارضای نیازهای عاطفی او، میتوان این مزیت را در کنار اهداف بنیادی هم پیمایی (carpooling) قرار داد؛ حال آن که این مفهوم هنگام اجرا تمامی مزایای خود را همزمان ارائه داده و بحث اولویت بندی میان مزایای آن مطرح نیست.